پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

نهمین ماهگرد

قند عسل مامان سلام! امروز باز زودتر از موعد اومدم که بهت تبریک بگم عزیزم تو فردا وارد نه ماهگی میشی قند مامان،پسرک نه ماهه من خوشحالم که دارمت، باورم نمیشه نه ماه گذشت  با اینکه تجربه اولم بود و بعضی جاها سخت گذشت اما بازم زود گذشت ،تو بزرگترین تحول زندگی من و بابایی بودی ،خونه آروم و بی سرو صدای ما رو تو شلوغ کردی به تنهایی .عزیزم الان که دارم مینویسم اینقدر زیبا به شکم خوابیدی و شال منم گذاشتی کنار بینیت آخه عادت قشنگی داری عزیزم هر وقت خوابت میاد با یه دستت گوشتو میکشی با یه دستتم شال یا لباس منو ،بدون شال من خوابت نمیبره من یکی رو گذاشتم فقط مخصوص خودت و هر جا بریم با خودم میارمش ،عزیزکم بابایی اینقدر با کارات ذوق میکنه و دوتایی ...
20 خرداد 1393

پرهام وابسته به مامان!

سلام پسمل شیطون من! عزیز دل من تو الان 8 ماه و 16 روز داری یعنی برای من و بابایی توی بهترین سن هستی و الان اوج شیرین کاریات و ادا در آوردنات و شیطونیاته.... اما مامانی اومدم یه کم باهات دردل کنم عزیزم این روزا من حسابی فکرم مشغوله یا بهتره بگم ناراحتم چون اصلا مثل قبل آروم نیستی اصلا روی زمین نمیخوابی تا من یه ذره به کارام برسم ،با هیچ کس جز من و بابایی هم سازگار نیستی ،تو بغل هیچ کس نمیری ، هر کی دستش و میاره سمتت تا بغلت کنه جیغ میزنی موقعی که من دارم کارای خونه رو انجام میدم هم باید بغلم باشی ، همش باید صورت من سمت تو باشه اگه برگردم گریه میکنی خلاصه که حسابی به من وابسته شدی خیلی نا امید شدم من همون اول راه توی تربیتت که چقدر هم برام ...
6 خرداد 1393
1